سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 زیست شناسی خودشناسی خداشناسی(محمدعلی عسگری دبیر زیست شناسی ابهر)
 
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
آنسوی علم و دین
نویسنده محمدعلی عسگری در یکشنبه 87/2/15 |

العلم علمان علم الابدان وعلم الادیان
در مورد تاریخچه بحث باید گفت بعد از رنسانس و رشد خیره کننده علم جدید ، علم جدید به راه علم قدیم نرفت .
در قرون وسطی ، علم و دین و فلسفه هم سرنوشت بودند و این نکته بسیار مهمی است. علم قدیم زمین خورد و علم جدید متولد شد.
علم جدید در درون خود ، نطفه تعارض با دین داشت ، لذا مسأله ای بنام تعارض علم ودین به وجود آورد. بعدها به تدریج این مسأله به شکل یک مسأله کلامی در آمد و با عنوان نسبت علم ودین موضوع مطالعه فیلسوفان دین قرار گرفت. اکنون یکی از مسائل مهم فلسفه دین همین مسأله می باشد.
موضوع رابطه علم و دین از زوایاى مختلف و گوناگونى مورد بحث قرار گرفته است
و پیرامون آن سه دیدگاه مطرح شده است:

نسبتهای گوناگون علم و دین :
درک این که دین و آموزه های دینی چه آثار و کارکردهایی می تواند روی علم داشته باشد ، تاحدی مستلزم شناخت رابطه و نسبت آن دو در طول تاریخ به ویژه در قرون اخیر است. بخش گسترده ای از مباحث کلام جدید در روزگار ما به همین موضوع اختصاص یافته است . تعامل اصحاب علم و دین نیز  به صورتهای مختلف واجد لوزام و نتایج بعضاَ شگفتی در وضعیت یا ادبیات دینی و علمی جوامع گوناگون بوده و می باشد. اگر بپذیریم که فرهنگ حاکم بر زندگی انسانها و اندیشه آنها، ‌کاملاً متاثر از دو منبع دین وعلم ? در هر زمان ? است، آنگاه اهمیت پرداختن به نسبت آن دو و تأثیراتی که بر یکدیگر به جای می گذارند، روشنتر می شود. سه نظریه مشهور دراین موضوع پرداخته شده است
نظریه تعارض :
کسانی که معتقدند علم و دین با یکدیگر در تعارض هستند، این پیشفرض اساس را در نظر داشتند که موضوعات یا غایات یا روشهای آن دو دقیقاً یکسان است .
اساساً شرط رقابت و تعارض بین دو چیز ، وجود زمینه ای مشترک است . نحوه مباحثات اصحاب علم و دین نشان می دهد که طرفین نزاع براین باورند که اگر در یکی از این دو حوزه نظریه ای درست باشد ، نظریه خلاف آن در حوزه دیگر لاجرم باطل است . برای مثال بسیاری از آنها ? طرفین نزاع علم و دین ? معتقد بودند که وظیفه آن دو تبیین (Explanation ) امور و پدیده هاست . علم و دین می توانند موضوعات واحدی مانند پدیده های زیستی و زمین شناختی را تبیین کنند، یعنی از چرایی و علل آنها سخن گویند . آنها رسالت تبیین گری علم و دین را به گونه ای می فهمیدند که آن دو را در مقابل یکدیگر قرار می داد . ( پترسون ، ص ??? ) این تقابل وقتی شدیدتر می شودکه در قلمرو غایت و روش نیز علم دین را مشترک و یکسان بشماریم .
    ریشة این تعارض به دو تحول مهم در کیهان شناسی(قرن17) وزیست شناسی (قرن19) بر می گردد.

الف) نظریة خورشید محوری عالم گالیله که به دنبال انقلاب کوپرنیکی به وقوع پیوست ودرواقع گالیله به دنبال نظریة خورشید محوری کوپرنیک از این نظریه دفاع نموده وآنرا مورد تأکید قرار داد. اما چون این نظریه با تعالیم کتاب مقدس در تضاد بود. گالیله محکوم شد.و اولین گام تضاد بین علم ودین برداشته شد.
ب) رویداد دوم بحث تکامل داروینی بود که به دنبال انتشارکتاب (منشاء انواع/1859/م) وکتاب تبار انسان به وقوع پیوست. وحاصل ظهور داروینیسم چیزی نبود جز کناررفتن تعالیم کلیسا، وبه ا ین ترتیب تعارض جدیدی پس از گالیله بین علم ودین در مغرب زمین به وجود آمد.این وقایع نه تنها به ابطال تعالیم کلیسا منجر شد بلکه در سه بعد جهان بینی ، ارزش وکرامت قدسی انسان و اخلاق قدسی نیز تعارض ایجاد کرد.
نظریه تمایز یا استقلال :
   طبق این نظریه موضوعات ، روشها وغایات علم ودین به قدری از یکدیگر متمایز وجدا هستند. که اصلاً راهی برای رقابت وتعارض بین علم ودین وجود نداردو علم ودین دو صورت مختلف از زندگی اند که هر کدام حدود وقلمرو خاص خود را دارند.نکتة مثبت این نظریة این است که مسئله تعارض را رد نموده است
برخی قائل به تمایز علم و دین شده اند . اگر موضوعات ، غایات و روشهای علم ودین به حد کافی از یکدیگر متمایز نشده باشند ، راه برای بروز رقابت و تعارض گشوده است . بنابراین عده ای تلاش کرده اند با تعیین حدود قلمرو هریک از علم و دین در روش و غایت و موضوع ، آنها را از یکدیگر جدا و متمایز سازند، دراین صورت علم و دین مانند دو اتومبیل خواهند بود که در یک اتوبان در دو خط متفاوت از کنار هم ? بدون هیچ تصادفی ? عبور می کنند . دیدگاه تمایز متعلق به یک مشرب خاص نیست بلکه مکاتب گوناگون هریک به نحوی درصدد اظهار و نمایش زمینه های تمایز برآمدند ، چنانکه برخی فلاسفه وجود براین منبا ، معتقدند که موضوع دین و الهیات ، تجلی خداوند در مسیح است در حالیکه موضوع علم ، جهان طبیعت است . همچنین غایت دین ، مواجهه انسان با خداوند است اما معرفت علمی در پی آن است که الگوهای حاکم بر جهان تجربی را بشناسد . دیدگاه فلسفی دیگری که به تمایز علم و الهیات قائل است ، دیدگاه فلسفی مبتنی بر زبان متعارف است . سررشته آرای این فلاسفه عمدتاً به آخرین اثر وینگنشتاین یعنی پژوهشهای فلسفی باز می گردد . از این منظر علم ودین دو ?? بازی زبانی ?? متمایز هستند که هر یک از آنها مقولات و منطق خاص خود را دارد . دیگر قلمروهای زبان بشری عبارت است از اخلاق ، زیبایی شناسی و غیره . غایت زبان علمی نوعاً پیش بینی و کنترل است اما در الهیات ، زبان برای مقاصدی نظیرنیایش و دعا و کسب آرامش به کار می رود .
نظریه مکملیت :
صاحبان این دیدگاه براین اعتقادند که میان علم و دین رابطه حسنه وجود دارد
به همین خاطر بیان نمودند که علم و دین نه تنها سازگارند که مکمل هم می باشند و تصویر ما را از جهان هستی تکمیل می کنند، هر کدام ویژگیهایی را از جهان هستی ارائه می دهند که مجموعه اینها تصویر کاملتری را در اختیار بشر قرار می دهد.
مثل بازسازی تصویر یک فرد که مأموران آگهی دنبال او هستند و کسانی که ماجرا را دیده اند، هر کدام ویژگیهایی را در اختیار مأمور قرار می دهند و او به تدریج تصویر کاملتری از فرد مورد نظر به دست می آورد
دیدگاه دیگری که اتفاقاً حامیان زیادی نیز دارد ، براین باور است که میان علم و دین ربط وثیقی وجود دارد . این گروه تلاش می کنند مدعیات کلامی را فرضیه های علمی تلقی کنند و سپس مدلولات آنها را در خصوص جهان خارج ، به مدد مشاهده ? یعنی معیار علم ? مورد ارزیابی قرار دهند . متفکران در خصوص ماحصل این خط مشی اتفاق نظر ندارند ، بعضی به جد معتقدند که دین در کوران تفحص های علمی تحکیم و تقویت می شود و برخی معتقدند که این کار به تضعیف دین می انجامد.
در دیدگاه گفتگو یا مکملیت ،‌ علم و دین موضوع واحدی را از دو منظر متفاوت ? و نه لزوماً متضاد ? نگریسته و تبیین می کنند . مثلاً یک پدیده واحد مانند غروب خورشید از دیدگاه یک منجم و ستاره شناس دارای تبیین علمی خاص است که با روش تجربی بدان دسته یافته است، همین پدیده واحد می تواند دست مایه تبیین دینی نزد متکلم قرار گیرد و آنرا نشانه و آیه ای از آفریدگار جهان تلقی کند .
تفسیرهای موازی و مختلف از یک پدیده واحد ما را به فهم جامعتری از آن پدیده می رساند به گونه ای که از یکسونگری و ملاحظه تنها یک یا چند و جه آن و غفلت از بقیه وجوه، ‌مصون می دارد دراین حالت شخص می تواند اصناف گوناگون تبیینات را در مورد یک پدیده واحد بپذیرد

فرق علم ودین چیست ؟
مرحوم استاد مطهرى مى فرمایند :
• فرق علم و دین در همین جاست : علم آمده است براى اینکه به شناسائى انسان گسترش بدهد , شناخت را افزایش دهد . ما دو نوع افزایش داریم: افزایش افقى یعنى گسترش و توسعه که علم این کار را مى کند ، و افزایش عمقى .

• ادیان هم آمده اند که به شناخت انسان افزایش دهند ، اما افزایش در جهت ژرفائى شناخت.آمده اند بگویند تمام این جهان که مى بینی در مقابل جهان غیبی که بر این جهان احاطه دارد « کحلقه فى فلاه» مثل یک حلقه است در صحرا .

یک حلقه در مقابل یک صحرا چقدر حقارت دارد ! این جهان هم نسبت به جهان غیب این قدر حقیر است . از این عالم چیزى کم نکرده اند ، بلکه عظمت آن عالم را به ما ارائه و نشان داده اند .
در صورت تعارض چه کنیم؟

   اما سئوالی که در اینجا مطرح است این است که در صورت تعارض میان علم ودین چه باید کرد؟مثلاً در مورد تعارض نظریة داروین با آیات قرآن چه باید کرد؟
در این مورد نظرات متعددی بیان شده است . علامه طباطبائی معتقد است تئوری تکامل تدریجی که از طرف داروین مطرح شده است از نظرعلم مردود است زیراهنوز ازمرحله فرضیه وحدس وگمان پابه مرحله یقین نگذارده است ونظر قرآن نیز بردفعی بودن خلقت استوار است. اما آیت الله مکارم شیرازی معتقد است با فرض علمی بودن نظریة داروین ظواهر آیات قرآن قابل تفسیر وتوجیه پذیر است. به گونه ای که با هم تعارض نداشته باشند.
 امامهمترین روش برای توجیه عدم تعارض میان علم ودین این است که بین دست آوردهای علمی ودینی 4 فرض متصور است
1- گزاره های دینی وعلمی هر دو ظنی وغیر یقینی است که در این صورت تضادی به وجود نمی آید.
2- گزاره های علمی یقینی وگزاره های دینی ظن آور است. که در این صورت باید گفت در عالم علم ومخصوصاً علم تجربی هیچ نظریة یقین آوری وجود ندارد ونظرات علمی دریک مقطع ممکن است مفید باشند ولی با گذشت زمان از فایده بیفتند.
3- گزاره های دینی وعلمی هر دو یقینی باشند که در این صورت تضاد واقعی حاصل می شود وباید گفت این پدیده اصلاً اتفاق نمی افتد واینکه ما از برخی امور تضاد میان این دو را احساس می کنیم مربوط به تفسیر غلط ماست.
4- گزاره های دینی یقینی وگزاره های علمی ظن آور باشند . که در اینصور ت با توجه به اینکه دین به مبدأ وحی متصل است و دارای اعتبار ذاتی است مکمل علم است نه متضاد آن.
باعنایت به موارد مطرح شده بحث را با ذکر مثالهای عینی در سه بخش ادامه می دهم:
الف) مواردی که دین درآن پیشتازبوده و 14قرن قبل بیان کرده و علم اینک پس ازصدهاسال به آن رسیده است ازاین موضوعات می توان به موارد زیراشاره کرد:
1- چگونگی شنیدن اصوات توسط گوش انسان:
 علی (ع)درحکمت 8 نهج البلاغه می فرمایند: اعجبوا لهذالانسان ینظربشحم و یتکلم بلحم ویسمع بعظم و یتنفس من خرم.ازاین آدمی شگفتی گیرید :باپیه می نگرد باگوشت سخن می گوید بااستخوان می شنود و ازشکافی دم برمی آورد
دانشمندان قدیم می گفتند انسان ارتعاشات هواوصداهای مختلف را به وسیله اعصاب به مغزو مراکزعصبی می رساندو لذا فرمایش علی(ع) که وسیله شنوایی انسان را استخوانی معرفی فرموده ،مفهوم درستی درک نمی کردند وحق هم داشتند که درک نکنندچون دانش محدودآن روز نمی توانست فرموده علی(ع)را هضم کند.تااینکه علم فیزیولوژی ترقی کرد ودانشمندان این علم با وسایل دقیقی که تهیه کردند ،درتشریح دستگاه شنوایی انسان تحقیقاتی به عمل آوردند و سرانجام وسیله شنوایی انسان را درگوش وجود سه قطعه استخوانی به نام های رکابی،چکشی و سندانی معرفی کردند و بدین وسیله پس از هزارسال معنی فرمایش علی(ع) روشن شد
2- مسئله استنشاق:
حضرت علی(ع) درکتاب وسائل الشیعه (ابواب الوضوء ،باب استحباب المضمضه حدیث 13) می فرمایند:
والمضمضه والاستنشاق سنه ،طهورللفم والانف
مضمضه (آب دردهان گردانیدن)واستنشاق(بالاکشیدن آب دربینی) سنت و دستورپیامبرو پاکیزه کننده دهان وبینی است
دربینی انسان موهای ریزی قراردارد که همانند یک دستگاه تصفیه،هوای تنفسی را تصفیه نموده ازداخل شدن گردوغبار و...به داخل بینی و سینوس های بالای بینی جلوگیری می کند.بنابراین مقداری گردوغبار وذرات ریز لابلای موهای بینی جمع می شود که باید آن را شستشو داد.اسلام پیش ازهروضوبرای نماز یک دستورجالب برای شستشوی بینی ارائه کرده است که استنشاق نام داردو علاوه برنظافت بینی خاصیتهای فراوان دیگری نیزدارد.
(فلسفه احکام،ص 243 به نقل از نشریه شماره 5انجمن تبلیغات اسلامی ص 149)
محمودخان مشاورالوزرا منجم وکاشف دریکی از سفرهای اروپادرمطب یکی ازدکترهای معروف جمجمه مریضی رامشاهده کردکه دراثرنامعلومی فوت شده بود.دکتراین جمجمه راتشریح کرده پس ازتفحص بسیاری که برای کشف علت مرگ به عمل آورد به این نتیجه رسیدکه دراخرین حفره های بینی کرمهایی وجودداردو علت مرگ بیمارراهمین کرمها تشخیص داد.
روزی همین دکتر کرمهای زنده رابرای آزمایش روی صفحه شیشه ای گذاشته است که تصادفا چندقطره آب ازدستش روی کرمها ریخت وو طولی نکشیدکه کرمها که چندروز درهوای عادی زندگی می کرده اند،مردند.دکتر ازآن پس درمان این نوع بیماران را کشیدن اب دربینی که همان استنشاق است اعلان کرد.
3- منع خوردن گوشت خوک:
یکی ازانواع انگل های دستگاه گوارش انسان کرمی است که آن را کرم کدو یا تنیا می نامند این کرم به علت داشتن بدنب بندبند وو شباهت این بندها به تخم کدو بدین نام نامیده شده اشت این کرم قدرت فوق العاده ای درتکثیر داردو اگر تمام بدن آن را بکنند و فقط سرآن باقی مانده باشد ازقسمت گردن شروع به تکثیر می کند ودوباره بدن خودرابازسازی می کندزیستشناسان این کرم را به دونوع تقسیم بندی می کنند: تنیای مسلح تنیای ،غیرمسلح هردونوع کرم کدو درسرخود دارای چهاربادکش می باشند که به دیواره داخلی لوله گوارش می چسبد و خون این ناحیه می مکد وفقط زمانی کنده می شود که ازداروهای قوی استفاده گردد.تنیای مسلح علاوه براین چهاربادکش دارای تعدای قلاب می باشد و این قلابها را درداخل دیواره لوله گوارش فرومی برد وبادارو هم کنده نمی شود .عامل انتقال تنیای غیرمسلح گوشت گاو می باشد ولی عامل انتقال تنیای مسلح به انسان گوشت خوک است و هیچ بعید نیست که یکی ازدلائل منع خوردن گوشت خوک دراسلام همین باشد
4- اثرانگشت:
بیشترازیک قرن است که در اداره پلیس کشورها برای تشخیص مجرمان ازاثرانگشت استفاده می کنند و اداره ای به نام انگشت نگاری به همین منظور تاسیس شده است وعلت این کارپلیس نیزدو چیزاست:1)اثرانگشت هرفرد مخصوص خوداوست و 2) اثرانگشت درتمام طول عمرتغییر نمی کند
قران کریم در آیات 3و4 سوره قیامه می فرماید:ایحسب الانسان الن نجمع عظامه،بلی قادرین علی ان نسوی بنانه
آیاانسان می پنداردکه هرگز استخوانهای اورا جمه نخواهیم کرد ،آری قادریم که (حتی خطوط سر)انگشتان اورا موزون ومرتب کنیم
این اشاره بسیارزیبایی است به موضوع اثرانگشت که 14قرن پیش بیان گردیده است وحال آنکه 13قرن بعد ازآن علم به آن رسیده است.
ب) ازچهارمورد ی که دربالا اشاره شد و درآن دین پیشتازبوده است که بگذریم مواردی نیزوجوددارد که دین با زبان علمی سخن می گویدو انسان را به تدبروتفکرفرامی خواند :
1- کوتاه کردن شارب ها: دین اسلام درموارد بسیاری انسان را به کوتاه کردن شارب های خود توصیه نموده است
همانگونه که می دانیم برای رشد کامل میکروبها وباکتری ها وجود4شرط لازم است: تاریکی،رطوبت،غذا و گرمای کافی
زمانی که سبیلهای پرپشت وجوددارد اعماق آنها تاریک می باشد و هنگام دو وبازدم گرما و رطوبت کافی وجوددارد و مقداربسیاراندکی غذا که برای رشد میکروبها کافی است هنگام غذا خوردن وآلوده شدن سبیلها به غذا تامین می شود بنابراین ماخودمان در نزدیکی بینی مام مرکز تهیه و توزیع میکروب راه اندازی کرده ایم و به این دلیل دیم مقدس اسلام به این ناحیه خطرناک اشاره کرده و فرموده است شاربهای خورا کوتاه کنید.
مثالهای دیگری نیز دراین باب وجوددارد که ازتوضیح آنها می گذرم و فقط به آنها اشاره می کنم:
2- چگونگی انسان را درروز قیامت به پروانه های پراکنده تشبیه می کند
3- خوردن آب سرد بعدازغذای چرب را مکروه می داند
4- به پاک کردن گوشه های اتاق ازتارعنکبوت توصیه می کند و آن را جایگاه شیطان می داند
باعنایت به موارد فوق یکی ازمهم ترین مناقشه های علم ودین موضوع ومبحث تکامل موجودات زنده می باشد
همه افرادانسانی به اقتضای ساختاروانگیزه درونی خودعلاقه دارندکه:
الف) جهان رادرک کنند وبدانندکه جهان چگونه وچرابوجودآمده و دربخشی ازجهان یعنی روی کره زمین ،انسان چگونه و چرا ظاهرشده است .ازاین موضوع به جهان بینی تعبیرمی شود
ب) انسان چگونه بایدزندگی کند ؟چه رفتارها واهدافی رادرزندگی فردی و جمعی خود انتخاب نماید.ازاین موضوع به ایدئولوزی تعبیرمی شود
ازمیان شاخه های مختلف علوم تجربی ،دانش زیست شناسی و درمیان شعب وتقسیمات زیست شناسی ،مبحث موسوم به تکامل یا به عبارت کاملترتحول موجودات زنده ،بیشترین اثررابرروی جهان بینی وایدئولوژی برجای می گذارد
به اعتقاد برخی اززیست شناسان بحث ازتحول جانداران گاهی و یا اغلب ورود درمقوله ارزش گذاری را اجتناب ناپذیرمی سازد  ودراین صورت دو اشکال زیر در عمل بروز می کند:
- نخست اینکه جاندارانی که حلقه هایارتباط انسان با سایر جانداران فرض یا پذیرفته می شوند،ازلحاظ برخورداری ازکمالات ومزیتهای انسان حالت پیشرفت تدریجی به ترتیبی که مداوما برشباهتهای آنهاباانسان (ازلحاظ نیروی اندیشه و دستاوردهای آن)افزوده شود ،نشان نمی دهند.ازاین نظر به واقع بین انسان واجدادمفروض حیوانی او یک شکاف عظیم وجودداردوهیچ پلی نیست که به شکلی دوسوی این شکاف را به هم وصل کند.همه آثاری که به انسانهای اولیه نسبت داده می شوند،نهایتا باظهورانسان آغاز می شود.گرچه بعداز ظهورانسان پیشرفت به اصطلاح فرهنگی حالت تدریجی دارد ولی این تدریج قابل اتصال به قبل ازانسانها نیست.
- نکته دوم اینکه تحول جانداران یک مسیر واحدوانحصاری به ترتیبی که ازجانداران اولیه یا حتی یک جاندارمفروض اولیه تنها به سوی انسان شدن یعنی رسیدن به حلقه نهایی تحول (یاتکامل) یعنی انسان سیرکند،ندارد،بلکه تحول جانداران درهزاران وشاید درکل اعصار گذشته درصدهاهزارمسیر مختلف سیرکرده و هم امروز نیز سیر می کند و جهت نهایی همه این مسیرها انسان شدن نیست.نتیجه آن است که اگرماملاک تشخیص درجات تکاملی را درجه شباهت باانسان بگیریم این ملاک به صورت ناقص تنهابرحلقه های یک زنجیر قابل تعمیم است و برسایر زنجیرها و مسیرها قابل گسترش نیست.بیان بهتراین است که بگوئیم،این قبیل ملاکها فقط بر حلقه های نهایی یک زنجیرتحولی قابل انتباق است و حتی برهمه حلقه ه ای یک زنجیر هم قابل تعمیم نیست.

درپایان درباب علم و دین سرمشقی بهتراز دعای عرفه امام حسین(ع) پیدانکردم لذاسخن کوتاه نموده به ذکربخشهایی ازآن می پردازم باشد تاجهان بشریت پس از گذشت قرنها به عظمت این امام بزرگ و پدربزرگوارشان و این آئین سترگ پی برده ،سرتسلیم دربرابر اسلام خم کند و عاقبت وعده الهی تحقق یافته،اسلام برادیان و مکتب های عالم پیروز گردد:
کاشکی هستی زبانی داشتی  تازهستان پرده هابرداشتی
هرچه گویی ای دم هستی ازآن  پرده ای دیگربراوبستی بدان

والسلام علیکم ورحمه ا... وبرکاته
محمدعلی عسگری

منابع و مآخذ:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- مفاتیح الجنان،شیخ عباس قمی
4- فلسفه احکام،تالیف احمداهتمام
5- دانش بیکران علی(ع) درعلوم طبیعی،تالیف لطیف راشدی،انتشارات یاسین
6- تکامل موجودات زنده،تالیف دکتراصغرنیشابوری،انتشارات دانشگاه پیام نور
7- رستاخیز،تالف دکترعبدالکریم بی آزارشیرازی،دفترنشرفرهنگ اسلامی


لینک دوستان ما

درباره وبگاه
موضوعات وبگاه
پیوندهای روزانه
برچسب ها
طراح قالب
شهدای کازرون
.: طراحی و کدنویسی قالب : شهدای کازرون :.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد.کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...